اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

سیب

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست توافتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز
سالهاست
که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم

و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت ؟؟؟؟

نظرات 2 + ارسال نظر
آسیه دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:59 ب.ظ

ببخشید شاعران محترم این شعرها را چه ننوشته اید؟

Barannn جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ق.ظ

اینو حمید مصدق سروده..
اتفاقات بعدشو میدونی؟؟
من عاشق این شعرو ماجرا های بعدشم..

استانشو نمیدونم اتفاقات بعدش چیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد