ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تازگی متوجه شدم سلیقه افتضاحی دارم.اخه هرچی بقیه مردم ازش خوششون میاد من منتفرم نمونه بارزش همین سریالای کره ای و مخصوصا جومونگ!وقتی سربازی بودم به محض اینکه سریالش شروع میشد بلند میشدم لباسمو می پوشیدم و بدون هیچ منتی میرفتم جای یکی دیگه پست میدادم.چون تحمل پست دادن خیلی برام راحتتر بود تا دیدن اون سریال ابکی.جالب بود بقیه به این امید روزشونو شب میکردن که قسمت بعدی سریالو ببینن.همه بخاطرش از کار و زندگی خودشون میزدن و می نشستن پای تلویزیون و برای موفقیت جومونگ و پیروزی ایشان در جنگ هایش دعا می کردن و نذر و نیاز می بستن.
راستی چی شد که این سریالای کره ای پاشون به خونه های ما باز شد؟
فکر کنم همه چیز زیر سر یانگومه و نقطه عطف ماجرا هم به نظر من وقتی بود که توی پنج قسمت یانگوم جان مخ ملتو بری درست کردن سس خرمالو(!!!) کار گرفته بود و هیچکس نه تنها عکس العمل منفی نشون ندادن بلکه کلی هم حال کردن و از اونجا بود که رسانه ملی ما شعور مخاطبینش دستش اومد و حالا حالاها هم فکر نکنم ول کن ماجرا بشه.
کانال های اونور ابی(البته اگه بشه اسمشونو کانال گذاشت) هم دیدن سفره ای پهنه گفتن پس چرا ما نخوریم؟! و شروع کردن به تزریق سریالای کره ای به شکم مردم تا بلکه از اشتهای سیری ناپذیر ملت برا دیدن اینجور سریالا کمی کاسته بشه. که هنوزم فکر نکنم موفق شده باشن
اما در این میان ویکتوریا استثناست.اخه با وجود اینکه کره ای نبود اما کشته مرده زیاد داشت و طبق اخرین امار بعد از خدا و جومونگ مردم ویکتوریا رو بیشتر از هرچیزی دوست دارن. سریالی که تمام مبانی اخلاقی و عرفی جامعه رو به لجن کشیده بود و فکر کنم همین قضیه باعث علاقه مردم به این سریال شده بود اخه نه اینکه مردم فهیم ما ادب آموزیشون مانند لقمان حکیمه!!
همه ی این حرفا رو زدم اما باز به این معقدم که سلیقه من مشکل داره نه مردم! چراکه وقتی ۷۰ میلیون میگن اره و تو میگی نه احتمال اینکه نه تو درست باشه تقریبا صفره
امروز به نتیجه جالبی رسیدم
اینکه ادم فقط یه بار زندگی میکنه
یعنی ادم فقط یه بار تو زندگیش نوزده ساله بیست ساله یا ۲۴ ساله میشه
یعنی تو کل این زندگی که داریم فقط یه ۲۶ خرداد ۸۹ وجود داره
نگین اینو می دونستیم
که اگه میدونستین حتما یه جور دیگه زندگی میکردین
پ.ن: گاهی وقتا ادم چیزایی رو عمیقا درک می کنه. اما وقتی میاد درموردش حرف بزنه میشه همون جملات کلیشه ای که خیلیا میگن.
بعضیا چیزا با خوندن و شنیدین بدست نمیاد.یه چیز دیگه نیازه...