ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک خاطره و یک مثال از مدیر نمونه:
چند وقت پیش یکی از دوستان کاری توی شهرداری خمیر براش پیش اومد و از من خواست برم و پیگیری کنم.ساعت 9 صبح رفتم در دفترش بسته بود ساعت 10 رفتم بازم نبود شمارشو از یکی از مسئولین گرفتم و زنگ زدم.گفت پرونده دوستت امادس اما امروز پنجشنبس ،روز شنبه میفرستم بندر و شما شنبه اخر وقت بیا تحویل بگیر.شنبه رفتم پیشش گفت که بندر فرستادم و امادش کردن ولی نفرستادن.شما یکشنبه بیا.یکشنبه رفتم دفترش نبود زنگ زدم گفت بندرم و پرونده شما هم میارم ولی میوفته فردا.روز دوشنبه رفتم بازم توی دفترش نبود زنگ زدم گفت که پروندتو اوردم توی دفترمه ولی خودم ماموریتم شما سه شنبه بیا هستم.سه شنبه رفتم بازم نبود و گوشیشو هم جواب نداد خلاصه من داغ کردمو زنگ زدم به دوستم و اونم زنگ زد به یکی از اشناهای همون مسئوله تا ببینه قضیه چیه بعدا کاشف به عمل اومد که پرونده توی این مدت اصلا از جاش تکون نخورده و همش سرکاری بوده واقعا خوشم اومد گفتم به این میگن مدیر نمونه کشوری!
همین الان طرف اومده مغازه اشاره میکنه به پله برقی
میگه از اینایی که آدمو میبره تازه درست شده نه؟
میگم: اره
میگه:چیز جالبیه نه؟
میگم:اره
میگه:آدم سرش گیج نمیره؟!
میگم:نه
میگه من ترسیدم از راه پله های عادی اومدم!
میگم خوب کاری کردی
واقعا ما جهان چندمیم؟!
توی بندر خمیر دوتا کر و لال هستن که دیش نصب میکنن
کارشونم خیلی خوب بلدن
چند روز پیش(اگه به کسی نمیگین)اوردم دیش خونه رو نصب کنن
سواد خوندنو نوشتن دارن
و برای ارتباط برقرار کردن باهاشون حتما باید کاغذ و قلم یا گوشی موبایل همرات باشه
یکیشون ازدواج کرده بود و دوتا بچه داشت
اونی یکی هم میگفت نامزد دارم
بلاخره هرکسی با هرشرایطی باید پول در بیاره
زندگی خرج داره مگه نه؟!
پ.ن: یکیشون داشت مجله "دانستنیها" ی منو ورق میزد و میخوند تا رسید به صفحه ای که راجع به فرا زمینی ها نوشته شده بود بعد نشون دوستش داد و با ایما و اشاره شروع کردن به بحث کردن.انگار اون یکی اعتقادی به وجود فضایی ها نداشت و این میخواست قانعش کنه .خلاصه دنیایی دارن برا خودشون ...که برای من خیلی جالب بود
دکتر داشت معاینم میکرد که یه بلوچ در زد اومد داخل
عکس کمرشو نشونش داد
اونم نگاهی کرد و گفت:" اوضاع کمرت خرابه
فعلاچند مدت کار نکن تا یه متخصص عکساتو ببینه"
بیچاره بلوچه
حتما زن داره و بچه داره
اگه دیگه هیچوقت نتونه کار کنه
اگه اون نتونه کلنگ بزنه هیچ کار دیگه ای بلد نیس انجام بده
شرمنده زن و بچه بودن خیلی سخته
خیلی...
+شنیدم کیفتو دزد زده
- اره
+ اخی وقتی شنیدم خیلی ناراحت شدم،حالا کجا کیفتو زدن؟
-شیراز
+ خب پس خدارو شکر خیالم راحت شد فکر کردم شهر خودمون بوده!
پ.ن1: نکنه یه وقت نگران کیف دزد زده طرف باشی
پ.ن2: نه اینکه شهرمون دزد نداره مبادا بدنامش کنن!