ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیروز از بازار قدیم بندر رد میشدم
همینطور که میگذشتم یکی پاسور سی دی کنان از بغلم رد شد
ده متر جلوتر یکی قمار راه انداخته بود
چند متر اونطرفتر یکی با قیافه معیوبش وایساده بود میگفت داروی اعتیاد!
با خودم گفتم کسی نیس اینارو جمع کنه واقعا؟
به بازار نیلی که رسیدم یه ون پلیس وایساده بود با چهارتا سرباز و چنتا خواهر بسیجی
داشتن با جدیت تمام بی حجاب های منکراتی عامل فساد جامعه رو میگرفتن
دیدم بنده خداها به کارای مهم تری مشغولن حق دارن به این موضوعات پیش پا افتاده نرسن!
این عکس برنده بهترین پوستر "زاپن پس از فاجعه"است
اما بنظر من اگه از بالا به پایین توجه شه میتونه برنده بهترین پوستر"ایران پس از یارانه"بشه!
زن داییم میگه قدیما هر وقت ماه گرفتگی میشده میگفتن زنا باید مهرشونو حلال کنن تا رفع بشه
اونا هم از ترس ماه گرفتگی بی برو برگرد حلال میکردن
اما امروزه هر کی مرده بره به زنش همچین حرفی بزنه!
تازه الان فهمیدم وقتی میگن قدیما بهتر بود یعنی چی!!
سه بار تو زندگیم اداره گذرنامه رفتم و سه اتفاق مسخره برام افتاد:
دفعه اول ده سال پیش بود اصلا داخل راهم ندادن چون آستین کوتاه پوشیده بودم!!!
دفعه دوم دوسال پیش بود رفتم بهم گفتن به مدت 108 سال ممنوع الخروجم!!!
دفعه سوم چن روز پیش بود که آقای مسئول بجای سال 90 زده بود 89 هرچه ریسیده بودم پنبه شد!!!
پنجشنبه شبکه سه بعد از خبر ۲۲:
تلویزیون صحنه تصادفی رو نشون میده
خانومی بهمراه دخترش تصادف کردن و ماشینشون واژگون شده
دختر بچه از ماشین پرت شده بیرون و زنده مونده اما مادرش کشته شده
خبرنگار احمق اون دختر ۴-۵ ساله رو وایسونده بغل جسد مادرش داره ازش گزارش میگیره!!!!
خبرنگار کودن:اسمت چیه؟
دختر بچه(با گریه):نازنین
خبرنگار احمق:چی؟!
دختر:نازنین
خبرنگار نفهم: تو هم توی ماشین بودی؟
دختر سرشو تکون میده به معنی آره
خبرنگار بی شعور:اون مامانته؟!
دختر نگاهی به جسد مادرش میکنه که پارچه سفیدی روش کشیدن و گریه اش بیشتر میشه!
از زندگی گله میکردم که این خوشبختی که میگن کی میرسه؟!
پدرم گفت: اون خوشبختی که تو دنبالشی هیچوقت!
گفت:خوشبختیو میتونی لابه لای همین بدبختی ها پیدا کنی
خوشبختی لحظه ایه. همیشگی نیست!
این حرفش بدجوری منو به فکر برد...
فکر کنم حق با اونه
شرکت فولاد هرمزگان میخواد 289 نفر نیرو جذب کنه
البته بصورت قراردادی!
متقاضیان باید در وهله اول 15000 تومن پول به حساب بریزن
با احتساب اینکه اگر 20000 نفر در آزمون شرکت کنن ،شرکت عزیز فولاد 300میلیون تومن خالص کاسب شده!
شش ماه نشده دوباره یه عده از نیروی قراردادیشو رو اخراج میکنه
و دوباره آزمون و دوباره سود خالص!
واین چرخه ادامه داره...
البته تازگی خیلی شرکت ها به همین صرافت افتادن
فکر خوبیه ها
دمشون گرم!
پ.ن1:چه میکنه این فولاد!(با صدای عادل)
پ.ن2:بیا بریم یه شرکت ثبت کنیم، آزمون استخدامی راه بندازیم!سودشم 50-50
به نظر من گداها کاملا سازمان یافته کار میکنن و حتما برای خودشون انجمن دارن که اونجا برای هر کدوم حوزه کاری و نحوه گدایی رو مشخص میکنن!
قشم که بودم هشتاد درصد کسایی که وارد مغازه میشدن گداها بودن که هر کدوم هم به سبک سیاق خاص خودشون اینکارو انجام میدادن و هیچکدوم به تقلید از اون یکی گدایی نمیکرد
با توجه به تعددشون متقابلا سبکای زیادی هم وجود داشت مثلا:
جالب اینجاست که شهر به شهر جزیره قشمو میرفتن و برای هر کدوم از شهرا یه روز خیرات تعیین کرده بودن. از سر جزیره میگرفتن تا درگهان که روز چهارشنبه بود و قشم پنجشنبه. جمعه هم روز استراحت و شمردن پولا!
پ.ن: چرا افغانی بدبخت کارگرو از سر کار ساختمانی میگیرن و میفرستن کشورشون ولی کسی کاری به کار این گداهای کثیف و سمج پاکستانی (که مطمئنا بدون مجوز اومدن) نداره؟!