اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

اسطوره

اگر خدا می خواست من هم مثل تو فکر کنم ، تو را نمی آفرید

کنار

ما توی حیاط خونمون یک درخت کنار داریم که از بس ثمر داده شاخه هاش سنگین شده و شکسته.البته این بار اولش نیست کار هرسالشه. ایندفه دیگه کفری شدم ،رفتمو و رودرو بهش گفتم: آخه این چه کاریه که داری میکنی؟! اخه مگه میشه حد و حدود خودتو ندونی؟ ببین خودتو به چه روزی در آوردی؟ این همه میوه آوردی،خودتو اوگار* کردی،برای چی؟ اگه برای ماست که خیر سرت همش کرمی و زبته* اصلا نمیشه خورد .میوه های اون شاخته ات هم که زدی شکستیو همش خشک شده.تازه اگرم نمی شکست بهتر از بقیه نبود که.مطمئنم مشکل روانی داری وگرنه با اونهمه سمی که بهت زدیم هیچ حشره ای دور برت پیدا نمیشد.نگو کرم از خودته قصد خودآزاری داری.حقته که  از ریشه بزنمت. 

این همه حرف براش زدم ولی اون هیچی نگفت فقط  مثل اوشکولا داشت بروبر  منو نگاه میکرد .

 

اوگار:لهواز،داغون 

زبت: گس

نظرات 3 + ارسال نظر
بیخیال دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:06 ق.ظ

برادر من اخه ادمم با کنار حرف میزنه؟
این اگه حرف حالیش میشد خود آزاری نمیکرد!!!
البته ماهایی که حرفم مثلا حالیمون میشه یعضی وقتا مثل کنار میشیم و خودمونو کرمی میکنیم...

دقیقا همینیه که شما گفتی
با اینجور اداما میگی چکار میشه کرد؟

سحر سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:17 ب.ظ http://www.atlase.blogfa.com

چی بگه بیچاره مگه مهلت هم دادی؟هرچی بود بارش کردی دلش شکست ساکت نشست

اینیم که گفتی هم میشه
بهش فکر نکرده بودم الان که گفتی دیدم موقعی که داشتم باهاش حرف میزدم هی تکون میخورد لابد هی میخواست چیزی بگه درجوابم من نمیذاشتم

سر ساعت سه صبح سه بار سوت میزنم سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ب.ظ http://3s3s.blogfa.com/

احتمالا کم توقعی اش شده است - برای همین فقط بروبر نگاهتان کرده و عکس العملی نشان نداده-درختتان از شما بیشتر از اینها توقع داشته

خب این حس متقابله منم از درختم بیشتر توقع داشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد